دوسکه محبت

ساخت وبلاگ
آیا داعش جدید همان داعش قبلی است و هسته‌های خفته آن بیدار شده‌اند؟؟؟ در شرایطی که همه تصور می‌کردند داعش از بین رفته و دیگر این زخم کهنه سر باز نخواهد کرد و اخبار حذف فیزیکی ابراهیم القریشی تایید شده بود، ناگهان نام جدیدی به عنوان رهبر این گروه تروریستی معرفی شد. با در نظر گرفتن حوادث رخدادهٔ ماه‌های اخیر در منطقه می‌توانیم نسبت به این موضوع نگاه بهتری داشته باشیم. القاعده از دل جریانات تندرو مانند طالبان به واسطهٔ سازمان اطلاعاتی آمریکا در اواخر دورهٔ دوسکه محبت ...
ما را در سایت دوسکه محبت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dosekemohabat بازدید : 43 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 19:55

هر تلاشی جهاد نیست، جهاد تلاشی است که هدف گیری در مقابل دشمن باشد، خیلی مهم است که ما عرصه جهاد را تشخیص دهیم، یک روز میدان نظامیست مانند دوران دفاع مقدس و دفاع از حرم، یک روز عرصه علمی و یک روز خدمات اجتماعی، از همه اینها مهمتر عرصه تبیین و روشنگریست، اگر روشنگری بود همه این عرصه ها در وقت و جای خود مردان خود را پیدا خواهد کرد، امروز انبوهی از رسانه ها با هزاران متخصص درکارند، برای اینکه در نظام جمهوری اسلامی احکام را برگردانند، ایمان ها و باورها را تضعیف دوسکه محبت ...
ما را در سایت دوسکه محبت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dosekemohabat بازدید : 41 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 19:55

ماموریت ویژه سردار نیساری برای شناسایی پیکر مطهر شهید‌ محسن‌ حججی بعد از شهادت حججی تا مدت‌ها، پیکر مطهرش در دست داعشی‌ها بود تا اینکه قرار شد حزب‌الله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند. بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند. داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب‌الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب‌الله را آزاد کند. به من گفتند:«می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟» می‌دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها اسیرم کنند و بلایی دوسکه محبت ...
ما را در سایت دوسکه محبت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dosekemohabat بازدید : 43 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 19:55

قبر شيخ آماده بود و كنار آن تلی از خاك ديده ميشد. مردم اطراف قبر حلقه زدند صدای گريه آنها هر لحظه زيادتر ميشد. جسد شيخ طبرسی را از تابوت بيرون آوردند و داخل قبر گذاشتند. قطب الدين راوندی وارد قبر شد و جنازه را رو به قبله خواباند و در گوشش تلقين خواند.سپس بيرون آمد و كارگران مشغول قرار دادن سنگهای لحد در جای خود شدند. پيش از آنكه آخرين سنگ در جای خود قرار داده شود، پلك چشم چپ شيخ طبرسی تكان مختصری خورد اما هيچكس متوجه حركت آن نشد! كارگران با بيل‌هايشان دوسکه محبت ...
ما را در سایت دوسکه محبت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dosekemohabat بازدید : 53 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 19:55

شهادت لباس تک سایز است شاید در سوریه و شاید هم در تهران اندازه اش شوی دریغ است در آرزو ماندن ما خوشا از لب او، فراخواندن ما بهاری میاید...بهاری میاید جهان است و اسفند سوزاندن ما شهابیم و پیغامی از صبح داریم که شب حرص دارد به تاراندن ما شکوه حیاتیم و این مُرده‌ ماران ندارند قدرت به میراندن ما شهادت بده ای شهادت! : «که بودیم؟» غریبیم و با تو شناساندن ما برو جوهر از خون بیاور که سخت است به دنیای امروز فهماندن ما دوسکه محبت ...
ما را در سایت دوسکه محبت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dosekemohabat بازدید : 45 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 19:55

حسن باقری تازه فرمانده نیروی زمینی شده بود. یک روز من را صدا کرد. مجید بقایی هم بود.⁦ ⁩ حسن گفت می‌خواهم چهار تا سؤال ازت بپرسم ببینم از اطلاعات چی بارته؟ شروع به پرسیدن کرد. شد شش تا و هفت تا و هشت تا. گفتم ها، حسن! تو گفتی چهار تا چه خبره؟ میخوای من رو گزینش کنی؟ ⁦⁩ گفت می‌خوام نیروی دریایی سپاه رو تشکیل بدم. تو بیا برو بوشهر. 18 سالم بود. گفتم بوشهر برای چی؟ گفت نیروی دریایی آنجا تشکیل میشه. برو مسئول اطلاعات عملیاتش شو! این را که شنیدم به هم ریختم و با دوسکه محبت ...
ما را در سایت دوسکه محبت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dosekemohabat بازدید : 45 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 19:55

جوانی از اهل تسنن نزد علامه امینی آمد و گفت؛ مادرم دارد میمیرد علامه گفت؛ من که طبیب نیستم جوان گفت؛ پس چه شد آن همه کرامات اهل بیت شما؟؟؟ علامه امینی با شنیدن این حرف تکه کاغذی برداشت و چیزی روی آن نوشت و کاغذ را بسته و به جوان داد و گفت؛ این را ببر روی پیشانی مادرت بگذار ان شاالله که خوب میشود اما به هیچ وجه نوشته داخل کاغذ را نگاه نکن جوان کاغذ را گرفت و رفت چند ساعت بعد دیدند که جمعیت زیادی دارند می آیند علامه پرسید؛ چه خبر شده است؟ شاگردان گفتند؛ آن دوسکه محبت ...
ما را در سایت دوسکه محبت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dosekemohabat بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 19:55

ابروانش را نگاهی کن دلت را می برد یوسفان را با نگاهی می فروشد ،میخرد قامتش تا آسمان رفته به دور از هر چه ابر با ستیغ ابروانش آسمان را میدرد گر که از افلاک پایش را گذارد روی خاک صد سلیمان روی خود را روی پایش مینهد حاتم طائی بود جیره خور درگاه او دستهایش پیشکش، پای حسین سر میدهد گر رود خاری به پای کودکان تشنه لب گوئیا تیری به چشمان خمارش میخلد این عقاب تیزپرواز علی مرتضی است بالهایش را قلم کردند با دل می پرد عباس بن علی فقیه، شجاع، زیبا، باوفا، با ادب، صالح، دوسکه محبت ...
ما را در سایت دوسکه محبت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dosekemohabat بازدید : 47 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 19:55

چهل روز بغضي گلويش فشرد چهل روز بي غصه آبي نخورد چهل روز او در جهادي مدام علمداري كربلا را نمود چهل روز او بي حسين! آه نه حسين تو هرگز در آنجا نمرد چهل روز با خطبه هايت، خدا حرارت به دلهاي مومن سپرد قافله ای که ازمدینه به حرکت درآمده قافله ای حسینی _زینبی ست قافله ای با رسالتی عظیم بر دوش، رسوا کردن یزید و یزیدیان،
حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام بعدازدرگذشت ابوذر غفاری نزد اصحاب خود فرمودند: من دلم خیلی بحال ابوذر میسوزد خدا رحمتش کند. اصحاب پرسیدند چطور ؟ مولا فرمودند: آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند. ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت: شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید' دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما دوسکه محبت ...
ما را در سایت دوسکه محبت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dosekemohabat بازدید : 59 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 19:55